شراب نورکجا
· تومثل چشمه نوشین به کوهسارانی
· تومثل قطره باران به نوبهارانی
· توروح بارانی
شراب نورکجاست؟
که این من نومید
چنین می اندیشم
که جلوه های سحررابه خواب خواهم دید
وآرزوی صدا رابه خاک خواهم برد
همیشه پشت حصارهمیشه ،
می ترسم
حصارخلوت تنهائی مرابشکن
بیا وعشق بورز
به روشنائی خورشیدِ شرق
- عشق بورز
ومثل قطره باران نثاریاران شو
چرا به آینه بایدپناه برد،
- چرا؟
درون آینه ذهن خود چه می جوئی؟
چگونه ابرکدورت جهان فرو پوشاند
چگونه باور من
- در فضا معلق ماند
چگونه باز به ماتم نشست خانه ما
هزار نفرین باد
به دستهای پلیدی
که سنگِ تفرقه افکند در میانه ما
دوباره با تو نشستن
- دوباره آزادی؟
مگر به خواب ببینم ،
- شبی بدین شادی
شراب نور کجا ؟
- تشنه صبور کجا ؟
حمیدمصدق