سردرگمی

 

نمیدونم چیکارکنم.

اگه کسی دیگه راستی راستی دوستم هم داشته باشه باورش واسم سخته.یعنی هنوز هم دوست داشتنی هست؟

اصلا نمیدونم چیکارکنم.

بعضی وقتا میگم شاید خدا خواست و اون برگشت پیشت ولی خوب که فکر میکنم میبینم اون اصلا دوستم نداشت.تازه با کارهایی هم که من کردم دیگه عمرا بهم پا بده

خدایا چیکارکنم؟

بعضی وقتا میگم واسه این که دوباره از نو شروع کنی باید یکی دیگه رو دوست داشته باشی.کسی که تو رو واقعا دوست داشته باشه.

اما نمی دونم چطوری اینو بفهمم.

دیگه تحمل یه شکست دیگه رو ندارم. وقتش رو هم ندارم.همین حالا هم  کلی اوراق شدم.

حدود جوانی

از شمال محدود است ، به اینده ای که نیست
 به اضافه ی عم پیری و سایه ی مخوف ممات
 از جنوب به گذشته ی پوچی پر از خاطرات تلخ
 گاهی اوقات شیرین
 مشرق ، طلوع آفتاب عشق ، صلح با مرگ
شروع جنگ حیات
 مغرب ، فرسنگها از حیات دور ، آغوش تنگ گور
 غروب عشق دیرین
این چه حدودیست ! ایا شنیده ای و میدانی ؟
 حدود دنیای متزلزلی است موسوم به : جوانی

***************************************

نمی دونم آهنگ «جوانی»رو اززنده یاد استاد حسین قوامی گوش دادین یا نه .

اگه گوش ندادین توصیه میکنم حتما گوش بدین.

چقدرمن حال میکنم با این آهنگ.

خوش باشین.