سردرگمی

 

نمیدونم چیکارکنم.

اگه کسی دیگه راستی راستی دوستم هم داشته باشه باورش واسم سخته.یعنی هنوز هم دوست داشتنی هست؟

اصلا نمیدونم چیکارکنم.

بعضی وقتا میگم شاید خدا خواست و اون برگشت پیشت ولی خوب که فکر میکنم میبینم اون اصلا دوستم نداشت.تازه با کارهایی هم که من کردم دیگه عمرا بهم پا بده

خدایا چیکارکنم؟

بعضی وقتا میگم واسه این که دوباره از نو شروع کنی باید یکی دیگه رو دوست داشته باشی.کسی که تو رو واقعا دوست داشته باشه.

اما نمی دونم چطوری اینو بفهمم.

دیگه تحمل یه شکست دیگه رو ندارم. وقتش رو هم ندارم.همین حالا هم  کلی اوراق شدم.

نظرات 15 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 16 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 20:11

سلام امیدجان
ممنون خوبم . تو چطوری ؟
چه جالب منم امروز به یه حس و حالی مثل تو رسیدم - البته ناامید نیستم اصلا . ولی راستش دو دل شدم . بگذریم
آخرین کامنتی که ازت رسید همونی بود که جوابش را دادم - غیر از اون کامنت دیگه ای نرسیده .
امید رو دوستی من حساب کن اگه می دونی کاری ازم برمیاد حتما انجام میدم .
امیدوارم اونی را که دوسش داری درکت کنه .
به امیددیدار

شاهین شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 15:14 http://www.endlessway.blogfa.com

سلام ویلاگ خیلی قشنگی دارین به ما هم سر بزنین لینک دادم بهتون

شاهین یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:27 http://www.endlessway.blogfa.com

سلام ممنون که بهم سر زدی راجب چی کمکت کنم خوشحال میشم این کارو بکنم راستی کد آهنگ ویلاگتو می خواستم ممنونم بازم به ما سر بزن

سعید یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:46 http://www.kamro.blogfa.com

سلام عزیزم نه ناراحت واسه چی؟

گلم گفت پاک کنم

وقتی پاکش کردم گریم گرفت ولی به خاطر....

امید شمارتو واسم اف بذار

نگین دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 00:16

سلام ای کلک با کی اشنا شدی بهر حال شعرت خیلی قشنگ بود فقط قرار بود نا امیدی رو بزاری کنار

نگار جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 20:40 http://sahel2009.blogfa.com

سلامم

خوبی؟؟؟

چه عشقی!!!!!
مگه چی کارش کردی که بهت پا نمیده

بگو خودم باهاش صحبت میکنم


قربانت


بای

سلمان خان از بندرعباس شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:00 http://www.lost.love.mihanblog.com

چه خوشن عاشق بشی تو کوچون جار بکشی ، رو دیوار خونتون عکس دوتا دل بکشی ، شو و روز دل واپسی یارت ندن به هر کسی فال حافظ بزنی تا کی به عشقت ارسی ، بشی از خونه تو در صبح شفق کله سحر، توی راه مدرسه بگیری از او خبر، گپ و گفت بپیچه نظری وا چوک کین؟، خواستگاری تازه هندن که ایتو دل ترکن ... بدو ای رفیق راه صورتت چو مثل ماه ، دل خواطر خواه تون دل که ناکنت اشتباه ، دیدنت با یک نظر عقل و هوش ایبو از سر از تو و چشمون تو دل ناتونت بکنت گذر ، بیا تو روی زبون حرف دل تا که بودونت ، .........
( اگه معنیش رو نفهمیدی زیاد ناراحت نشو چون به زبان بندری نوشته شده )
سلام ... من با یه آپ متفاوت اومدم اگه بیای خودت میدونی ... پس من منتظرتم ... من هم سلمان خان همون که بیشتر از همه دوست داره ... یه آسمونی تنهای تنها id:ye_asmone_royaie در پناه حق یا علی خدانگهدار ...

سمانه اسحاقی(مسافر باران) چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:59 http://samaram.blogsky.com

...
رفتنش را باور کن. اما در اثبات عشق بودن احساس جدیدی که به تو روی آورده کمی صبور باش. اینهمه خون دل خورده ای. آرام آرام پیش رو... زمان را باور کن... با امواج گذران لحظه ها نجنگ... خود را عاشق نکن! بگذار قلبت خود عاشق شود... چنین عشقی هرگز در فرداهای زندگی ذهنت را ملامت نمیکند!...
کاش گنگ نگفته باشم!
بروزم..
یا علی

ح ا م د شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:05 http://akharin-eshgh.blogsky.com

سلام داداش امید....
شرمنده دیر اومدم ....
خدمته دیگه نمیشه کاریش کرد
خیلی خوشحالم کردی ...
قررررربون تو ....
فعلا...............

ترانه چهارشنبه 18 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 13:42

سلام امید
باورم نمی شه اونچه که خوندم مال یه پسر ۲۹ ساله باشه؟!!!
اما حالا که چی؟! همه درگیر عشق می شن و به احتمال زیاد هم معشوقشون می ره چون این خصلت آدمیزاد که دوست داره همیشه ناز یکی رو بکشه یا به قول دیگه جفا ببینه...
اما تو که عاشقی داری جفا میبینی و اونی که معشوقته هم تو وجودش چنین نیازی رو می بینه پس نتیجه اینکه تو رو رها می کنه تا خودش هم از یکی دیگه جفا ببینه.

این یه قانونه امید ِ تو عاشقش بودی ..خوب این یه طرف...اونم حق داره که عاشق شه پس رهاش کن.
ببین شاید یکی که تو اصلا فکرش رو نمی کنی توی اطرافیات عاشقت باشه.

بیا فقط چشمات رو باز کن.

غزل پنج‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 23:15

سلام . امید وارم حالت خوب باشه . یه جورایی میفهمم چی میگی چون من هم یی زمانی شکست عشقی بدی خوردم امیدوارم به عشقت برسی ......

ملیحه جمعه 23 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 01:09

سلام دوست عزیز
توصیه میکنم سری به کتابهای اشو بزنید.

ستاره چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 15:49

سلام
من یه غر یبم اما آوازت و خوب میشناسم
به یاد دارم

پر پرواز پرستوی نگاهم را به یاد بودن و خواستن به توهدیه دادم به یاد داری !!!!!!!!!!!

خوب میدانم و میدانی که چه ساده از قمار بودن گذشتیم،از آرامش چشمه ی تشنه

به یاد آوردی چه کودکانه چه خاکستری از خودمان گذشتیم.......

سمیرا شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 14:36

من تا حالا عاشق نشدم ولی درک می کنم شما چی می گید . امیدتون رو از دست ندید واینبار بدونید که قلبتون رو به چه کسی می دید .

مریم یکشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 19:58

بنام خدا
حقیقتش من اصلا وبلاگ شما را نخواندم.ولی بدان آنقدر چیزهای زیبایی برای دیدن وبرای دوست داشتن وجود دارد که از حد تصور من وشما بیرون است.یک چیز بهتر وزیباتر بیاب چیزی که مال تو باشد وهرگز کسی نتواند از تو آن رابگیرد.این هفته یک چیز خوب یاد گرفتم وآن این است که خداوند می فرمایدمن آإنچنان به بندگانم با محبت نگاه می کنم که گویا جز او بنده ای ندارم وبندگان من چنان بی تفاوتند نسبت به من که گویا هزاران خدا دارند.
...و خدای اطلسیها با تو باشد.پناه بی کسیها با تو باشد.
بهتر باشی هر روز از روز قبل وقویتر که حتی خدا هم آدمهای ضعیف را دوست ندارد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد