خواب

دلم میخوادبخوابم

.

.

تاحدمرگ  

نظرات 9 + ارسال نظر
بنیامین پنج‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 16:19 http://posbastaki.blogsky.com

دیوانگی ات را جشن بگیر حرف قشنگیه
به وبلاگم حتما سر بزن و به شعرام نظری بنداز
یا حق

..... شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:59 http://www.apesh.blogfa.com

سلام
گفتی منو نشناختی
عیببی نداره دنیا ادمای فراموشکار مثه تو زیاد داره
اگه ارشیو نظرات قبلی وبلاگمو بخونی شاید یادتون بیاد

مهتاب شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:28

سلام امید جان
خوشحالم که از شعر خوشت اومد . برو آلبوم رضا یزدانی را بخر همین شعر را خونده - با آهنگ خیلی قشنگ تره .
معلومه تو هم مثل من خیلی به کارتونا علاقه داری . من تمام اونایی که گفتی را یادمه . همین الان هم که رامکال از تلوزیون پخش میشه دلم می خواد وقت داشتم و می دیدم چون میرم تو حس و حال کودکی . حیف چقدر زود گذشت .
حالا امید چرا دلت می خواد بخوابی ؟ اونم تا سرحد مرگ ؟ من برعکس دلم می خواد تا میتونم نخوابم و بیداری بکشم - از خواب زیاد خستم .
موفق باشی .

کسی منو دوست نداره شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 21:37

چقدر بده که توکسی رو دوست داشته باشی واون تورو دوست نداشته باشه.خدایا دلم داره تیکه تیکه میشه .راستش تو خیلی شبیه من هستی منم دارم دیونه میشم.خدا به من وشما صبر بده.

همسفران جاده تنهایی یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 21:26 http://hasrate-gham.blogfa.com

سلا م و صد سلام خوبی همسفران بازم شروع به کار کرد بعد از مدتی وپشته سر گذاشتن مشکلاتشون بازم امدن که بنویسن از دلاشون از حرفای نگفته ای که نمی تونن به زبون بیارن فقط و فقط مینویسن نظرات شما هم به اونا دل گرمی بخصوصی میده بازم میام بازم بیا

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 23:49

همه هستی من آیه ی تاریکی ست
که تو را در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این آیه تو را آه کشیدم،آه
.
.
.
سلام دوست عزیز این شعر مال فروغ متاسفانه کاملش را ندارم
از شعر زیبات هم ممنونم

پاییز برگ ریزان سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 23:58 http://azi.blogsky.com

یادم رفت آدرس بزارم...

مهتاب یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 20:44

سلام امید
مرسی من خوبم .
تو چطوری ؟
می روم ُ اما پی من مانده
تنها ُ خاطراتی ُ ماندگار
بغض کرده کوچه های کودکی
در قاب این مهتاب تار
چهره ام پهلو گرفته
در میان قاب عکسی
پیچ در گرد و غبار
هر شبانگاه با ستاره
می شمارم قطره های شبنم
باران گرفته
در شبی
گریان تر از ابر بهار.

مهتاب چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 19:16

سلام
خوبی امید ؟
پیدات نیست ؟
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد