همه
لرزش دست و دلم
از آن بود که
که عشق
پناهی گردد،
پروازی نه
گریز گاهی گردد.
ای عشق ای عشق
چهره آبیت پیدا نیست
***
و خنکای مرحمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
ای عشق ای عشق
چهره سرخت پیدا نیست.
***
غبار تیره تسکینی
بر حضور ِ وهن
و دنج ِ رهائی
بر گریز حضور.
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه برگچه
بر ارغوان
ای عشق ای عشق
رنگ آشنایت
پیدا نیست
کاش عشق پروازی گردد که در اوج این پرواز پناه گیری ...
همین
سلام
حالت خوبه امید؟
خوشحالم که آپ کردی و انصافا آپ زیباییه .
و ممنون به خاطر شعرهایی که برام می نویسی .
موفق باشی دوست عزیز
سلام مرسی که به وبلاگم سر زدی.. اما.. آخه من الان چی بگم؟ یعنی چی؟ بچه بودی خیلی وحشی بودی هااا.. من رو یاد دختر همسایه مون می ندازی که وقتی براش جوجه می خریدن چنان این جوجه رو می چزوند که یه بار که یکی از جوجه هاش اتفاقی زنده موند و بزرگ شد مایه ی تعجب همگان شد.. تو هم مثل اونی..یاد بگیر یکم با حیوونا انسانی تر برخورد کنی.. نه اصلا اینجوری نمی شه.. آدرس بده بیام در خونتون یکم بزنمت تخلیه بشم.. شوخی کردم.. تو ناراحت نشو.. الان اعصابم از سر یه کاری که امروز کردم داغونه.. فعلا برم.. پس خداحافظ تا بعد
سلام امید
خواندن مثنوی به کجا کشید؟ من گاهی می خونم - یه مدت کلی میخونم یه مدت هم اصلا نمیرم سراغش . اما شعر اول را حدودا بیست بیتش را از بس خوندم حفظ شدم .بشنو از نی ......
این چند بیت هم که از حکایت اول یادم میاد بهت تقدیم می کنم
عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل
علت عاشق ز علت ها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
عاشقی گر زین سر و گر زان سر است
عاقبت ما را بدان سر رهبر است
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
سلام
کمی به خود بنگر... و این مقدس احساس را در خود بیاب... که بی شک همین نیز زیباست...
بروزم با "دور از تو"
یا علی
سلام امید
خوبی ؟؟؟
شب یلدا بر و عید قربان را بهت تبریک میگم .
امیدوارم در طولانی ترین شب سال بهترین لحظات را داشته باشی .
موفق باشی
سلام
مرسی امیدجان به خاطر شعر زیبا
به امید صبح شب یلدا
موفق باشی دوست خوش ذوق من
سلام خوبی وبت خیلی قشنگه
به ما هم سر بزن
بای
بار اول اومدم ولی بد نبود