اسیر | |
جان میدهم به گوشة زندان سرنوشت سر را به تازیانة او خم نمیکنم افسوس بر دو روزة هستی نمیخورم زاری بر این سراچة ماتم نمیکنم با تازیانههای گرانبار جانگداز پندارد آن که روح مرا رام کرده است جانسختیم نگر، که فریبم نداده است این بندگی، که زندگیاش نام کرده است بیمی به دل ز مرگ ندارم که زندگی جز زهر غم نریخت شرابی به جام من گر من به تنگنای ملالآور حیات آسوده یک نفس زده باشم حرام من! تا دل به زندگی نسپارم، به صد فریب میپوشم از کرشمة هستی نگاه را هر صبح و شام چهره نهان میکنم به اشک تا ننگرم تبسم خورشید و ماه را ای سرنوشت، از تو کجا میتوان گریخت؟ من راه آشیان خود از یاد بردهام یک دم مرا به گوشة راحت رها مکن با من تلاش کن که بدانم نمردهام! ای سرنوشت، مرد نبردت منم بیا زخمی دگر بزن که نیفتادهام هنوز شادم از این شکنجه، خدا را، مکن دریغ روح مرا در آتش بیداد خود بسوز! ای سرنوشت! هستی من در نبرد توست بر من ببخش زندگی جاودانه را! منشین که دست مرگ ز بندم رها کند محکم بزن به شانة من تازیانه را! |
فریدون مشیری
با یک بازی زیبا موافقی؟
یا علی
سلام عزیز
بیا یارا بخوان ما را ...
شو بی ریا یک آشنا ...
دلشاد می شوم ...
سلامی به زیبایی آسمان عشق
خب چه اشکالی داره . آدم صدسال عمرکنه
سلام. بازی همونه که تو وبلاگ گفتم. یه پست تو بلاگتون بزنید و بگید که اگه بهتون بگن فقط ۲۴ ساعت دیگه فرصت زندگی دارین(دور از جون) چیکار می کنین؟
یا علی
چه کسی تنهام گذاشته ؟؟؟؟!!!!
.•*..*•.ســــــلام مهربون همیشگی [گل]
.•*..*•. .•.
.•*..*•. .•*..*•.
.•*..*•. .•*..*•. .•*.
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•.
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*
.•*..من آپمممممم.•*..*•. .•*..*•. . منتظر حضور گرمت هستم ....[گل]
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .
-´´´´#####´´´´´´####.•*..*•. .•*..*•.
´´########´´#######.•*..*•. .•*..*•.
´############´´´´###.•*..*•. .•*..*•.. بدو بیا .....
#############´´´´´###.•*..*•. .•*..*•.
###############´´###..•*..*•. .•*..*•.
############### ´###..•*..*•. .•*..*•..
´##################.`.•*..*•. .•*..*•.
´´´###############..•*..*•. .•*..*•. آرزومند آرزوهــــای قشنگت[گل]
´´´´´############.*.•*..*•. .•*..*•.
´´´´´´´#########.`.•*..*•. .•*..*•.
´´´´´´´´´######..•*..*•. .•*..*•.
´´´´´´´´´´´###..•*..*•. .•*..*•.•
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. هر وقت آپ کردی خبر کن....[گل]
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•.
.•*..بای موفق باشی.•*.*
.•*..*•. .•*..*•.
.•*..*•. .•*..
.•*..*•.
[گل]
عالی بود موفق باشی
سلام امید جان
شغر قشنگی بود
فعلا که سراغ ندارم ولی اگه پیدا کنم خبر میدم !!!!!
مرسی که اومدی
خسته نباشید...
چی بگم ...
فردای روشن27 مرداد 85 - 07:30
( 2 رای ، 10 امتیاز ) امتیاز :
فرداهای تو روشن است
هم بدانسان که تو بنیاد می نهی
و چون از گذشته ها به امروز سفر می کنی
هرگز بدان نیاز نیست که تیرگیهای ایام رفته را
همراه خویش بری .
...
امروز پدیده ای شگفت است ، سرشار توان و امکان
تا زندگی را بدان پایه بنا کنی
که آرزومندی .
...
امروز سرآغاز بخت است
اولین گام به راههای نو
و دستی به سوی همبستگیهای نوین .
...
امروز ، نیک وقت آنست تا بیاد آری
تو خداوندگار آن نیروی شگرفی
که شادمانی را به زندگانیت
ارمغان تواند داد
و عشق را و رضایت را .
...
اکنون روز آنست که خویشتن را دریابی
و عشق را به خود هدیه دهی و بردباری را
که سخت نیازمند آنی .
...
و امروز هم آنست
که آهنگ رفتن کنی
آهنگ فردای روشن خویش .
سلام.
میشه آدرس بلاگت روبذاری برام؟اگه داری.
ممنون