وقت از نی کرشدن
وقت عریان ترشدن
گم شدن پیداشدن
بی درو پیکرشدن
ردشو ازهر نابلد
درعبوراز فصل بد
رو به این بی منظره
این غزل کُش این جسد
این همه بی خاطره
این همه بی پنجره
خیل خود جلاد تلخ
این زلال با کره
بشنو از نی پای نی
بشنو از بالای نی
***************
همیشه دعامیکنم نبینم روزی روکه سایه پدرومادرم بالای سرم نباشه.
اگه دعام مستجاب شد ازاون دنیا واست دعامیکنم.
بقیه اش رو بخون.خیلی قشنگه:
***********************
تار یار ما به دار
خلوت مابی حصار
مسلخ سبزینه ها
جنگل بی برگ و باد
بشنو از این زخم جان
بشنو از این ناگهان
بشنوازمن بی دریغ
درحضورغایبان
رد شو ازآوار برگ
رد شو ازفصل تگرگ
ردشو از این زمهریر
ردشو ازدیوار مرگ
پرکن از می نای نی
بغض سیل آسای نی
بشنو از دل ضربه ها
بشنو از آوای نی
وقت ازنی کر شدن
وقت عاشق ترشدن
گم شدن پیدا شدن
وقف یکدیگرشدن
************
نخیر ربطی به خواستگاری نداره.چرا همه فکر می کنن مشکل دخترا فقط خواستگار و این چیزاست[عصبانی]
شاید هم پست بعدی شوهر عمم باشه مگه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[ناراحت]
باشه بی خیال
اون روز خیلی عصبانی بودم و ناراحت
شعرتون خیلی قشنگه
به روزم...
سلام.
بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است :
کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم , بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید کشورم (انگلستان ) را تغییر دهم . بعد ها کشورم را هم بزرک دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم , در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم ، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم .