کفری ازکفرنامه3

شبی درکنج میخانه

گرفتم تیغ بردستم  

که خالقم!

ربم!  

تومیدانی که من مستم

تومیدانی که میدانم

چه ها کردی ،ستم کردی،جفا کردی، خطا کردی

که درشط فرات با مریم زیبا زنا کردی

که عیسی ات پدید آمد

تو فرعون را خدا کردی

نهادی تیغ دردست ظالم وبرمظلوم جفا کردی

سپس رفتی آن بالا وخود را خدا کردی  

بیا پائین....  

که دیگر جائی آن بالا نداری

کسی را با توکاری نیست  

خداوندا!   

اگر درعالم مستی

خطائی از من گم کرده ره دیدی

ببخشم مست بودم،نفهمیدم

خطا کردم

Happy Birthday

این یادداشت فقط واسه همون روزبود. 

پاکش کردم 

۸/۱۲/۱۳۸۷