دوبیت شعر

خدایا گرتودرد عاشقی را میکشیدی

توهم زهرجدایی رابه تلخی میچشیدی

اگرچون من به مرگ آرزوها میرسیدی

پشیمون میشدی ازاینکه عشقوآفریدی

 

منظورم این نیست که عاشق شدم.همینجوری نوشتم.فکرای خوب نکنین.

سردرگمی

 

نمیدونم چیکارکنم.

اگه کسی دیگه راستی راستی دوستم هم داشته باشه باورش واسم سخته.یعنی هنوز هم دوست داشتنی هست؟

اصلا نمیدونم چیکارکنم.

بعضی وقتا میگم شاید خدا خواست و اون برگشت پیشت ولی خوب که فکر میکنم میبینم اون اصلا دوستم نداشت.تازه با کارهایی هم که من کردم دیگه عمرا بهم پا بده

خدایا چیکارکنم؟

بعضی وقتا میگم واسه این که دوباره از نو شروع کنی باید یکی دیگه رو دوست داشته باشی.کسی که تو رو واقعا دوست داشته باشه.

اما نمی دونم چطوری اینو بفهمم.

دیگه تحمل یه شکست دیگه رو ندارم. وقتش رو هم ندارم.همین حالا هم  کلی اوراق شدم.

حدود جوانی

از شمال محدود است ، به اینده ای که نیست
 به اضافه ی عم پیری و سایه ی مخوف ممات
 از جنوب به گذشته ی پوچی پر از خاطرات تلخ
 گاهی اوقات شیرین
 مشرق ، طلوع آفتاب عشق ، صلح با مرگ
شروع جنگ حیات
 مغرب ، فرسنگها از حیات دور ، آغوش تنگ گور
 غروب عشق دیرین
این چه حدودیست ! ایا شنیده ای و میدانی ؟
 حدود دنیای متزلزلی است موسوم به : جوانی

***************************************

نمی دونم آهنگ «جوانی»رو اززنده یاد استاد حسین قوامی گوش دادین یا نه .

اگه گوش ندادین توصیه میکنم حتما گوش بدین.

چقدرمن حال میکنم با این آهنگ.

خوش باشین.

پرنده اسیر

پرنده بال میزند     پرنده ناله میکند

پرنده پر کشیده     تا قفس رها کند

و خویش را،       ز زندگی جدا کند

.

پرنده شکوه میکند   پرنده ناله میکند

چه تنگ بوده این قفس   ز سنگ بوده این قفس

.

چه روزها و شامها که دوخته،   

پرنده دیدگان خویش را ،

به خط آخرین زندگی     به قطع رشته های بندگی

پرنده را رها کن ای خدای من

پرنده را رضا کن ای خدای من

.

پرنده بال بال میزند

در انتظار روزهای بهتری     که وعده کرده ای به او

در انتظار آن فضای بیکران    که پر کشد در آن به سوی آسمان

ترانه ساز و نغمه خوان

.

بهشت تو کجاست آخر ای خدا؟ 

پرنده انتظار میبرد

پرنده بسته است ای خدا     پرنده خسته است ای خدا

ز بالهای کوچکش ،     بگیر بند زندگی

.

پرنده را رها کن ای خدای من     پرنده را رضا کن ای خدای من

چو در قفس نهادیش     چه وعده ها که دادیش

.

تو ای پرنده از ره خطا مرو    صبور باش و شکوه از جهان مکن

اگر شکست بالهای نازکت،  ببند لب ، فغان مکن

.

پرنده کور باش و کر

پرنده امتحان بده ،     پرنده ره خطا مرو

پرنده گر به عهد خود وفا کنی     اگر مرا رضا کنی ؛

ز قید میرهانمت ،    به عرش میرسانمت  

.

بهشت من پر است از پرندگان

که بال میزنند تا ستارگان

چه سروها ،چه بیدها ،    چه لاله های دلنشین

سبو سبو به هر طرف ،        شرابهای آتشین

.

پرنده در بهشت من          دگر اسیر نیستی

دگر غمین نمیشوی        ز عمر سیر نیستی

پرنده در بهشت من        دلی غمین نمیشود

کسی خطا نمیکند            کسی جفا نمیکند

.

پرنده خسته است ای خدا

پرنده کور بود و کر

تو در قفس نشاندیش       تو درد و غم چشاندیش

           دگر بس است امتحان

پرنده را رها کن ای خدای من

از این قفس جدا کن ای خدای من

 

همامیرافشار

کسی حرف منو انگار نمیفهمه...

کسی حرف منو انگار نمیفهمه...

خدایا چرا همه اینجورین؟چراهمه فکر میکنن آدمای دیگه هیچی حالیشون نیست؟

دروغ میگن مثل سگ.مثل آب خوردن،واسه چی؟واسه یه ذره ترسه؟واسه یه لقمه نونه؟

نمی دونم بگم خاک برسر خدا با این خلقتش یا خاک برسر آدما.آخه ابله

ولش کن.

خدایا چرا یکی که میخوادبره نگهش میداری؟بابا یکی کمتر.چهارروز واست گریه میکنن بعدش هم تموم.اما تودیگه راحت میشی ازدست من.من هم ازدست این خلایق گرگ صفت.

خدایا چیکارکنم؟من نمی تونم خودموبا این ملت یکی کنم.نمی تونم.بابا نمی تونم ،حالیته؟

نه به جون خودت اگه حالیت باشه.عمرا چیزی بفهمی.اگه سرت میشد که آدم نمیریدی.

عیب من رک بودنمه واینکه نمیتونم دروغ بگم.تحمل دروغ شنیدنم رو هم ندارم.این عیبه؟

به قول مسلمونات دروغ گناهه(شاشیدم به این مسلمونات،به درد همون جهنمت میخورن البته اگه اینجا رو هم خالی نبسته باشی)

آآآآآآآآآآآی اگه کسی اومد این مطلب منو خوند واحتمالا به قول بعضیا مستجاب الدعوه بود،از خدا بخواد که نفس مارو بندبیاره.

خیلی دلم پره.

ولی همه چیزو نمیشه گفت.

ولی خلایق، خدا وکیلی یه چیزی رو دیگه بفهمین:«اگه کسی چیزی روبه روش نمیاره دلیل این نیست که حالیش نیست، حالیشه بیش تر از تو».فقط هم ما ایرونیا اینجوری هستیم.بابا بسه

هر روز که میگذره بیشتر ازدست میدم چیزایی رو که داشتم ودارم.

خدایا منو ببخش،تنهام،مثل خودت

کسی حرف منو انگار نمیفهمه

 

اومدنی رفتنیه

عجب آهنگهایی خونده این آقای داریوش.من عاشق آهنگاش هستم.

این هم یه تکه از اون آهنگهای قشنگشه که من گذاشتمش روی یه عکس.امیدوارم خوشتون بیاد.

 

عمر

 
یکی از دوستان توی قسمت نظرات نوشته بود چرا من حسرت میخورم و کاری نمیکنم.
شما میگین چیکارکنم؟
.
.
.
مگه شما شرایط منو میدونین؟
پیشاپیش ممنون از همتون.
 

عصیان خدا

گر خدا بودم ملائک را شبی فریاد می کردم
سکه خورشیدی را در کوره ظلمت رها سازند
خادمان باغ دنیا را ز روی خشم می گفتم
برگ زرد ماه را از شاخه شبها جدا سازند
نیمه شب در پرده های بارگاه کبریای خویش
پنجه خشم خروشانم جهان را زیر و رو می ریخت
دستهای خسته ام بعد از هزاران سال خاموشی
کوهها را در دهان باز دریا ها فرو می ریخت
می گشودم بند از پای هزاران اختر تبدار
میفشاندم خون آتش در رگ خاموش جنگلها
 می دریدم پرده های دود را تا در خروش باد
دختر آتش برقصد مست در آغوش جنگلها
می دمیدم در نی افسونی باد شبانگاهی
تا ز بستر رودها چون مارهای تشنه برخیزند
خسته از عمری بروی سینه ای مرطوب لغزیدن
در دل مرداب تار آسمان شب فرو ریزند
بادها را نرم میگفتم که بر شط تبدار
 زورق سرمست عطر سرخ گلها را روان سازند
گورها را می گشودم تا هزاران روح سرگردان
بار دیگر در حصار جسمها خود را نهان سازند
گر خدا بودم ملائک را شبی فریاد می کردم
آب کوثر را درون کوزه دوزخ بجوشانند
مشعل سوزنده در کف گله پرهیزکاران را
از چراگاه بهشت سبزتر دامن برون رانند
خسته از زهد خدایی نیمه شب در بستر ابلیس
در سراشیب خطایی تازه میجستم پناهی را
می گزیدم در بهای تاج زرین خداوندی
لذت تاریک و درد آلود آغوش گناهی را
 

تولدت مبارک

 
 
نمیدونم منو هنوز یادت هست یا نه.
من بهت عادت کردم.درسته که همدیگه رو زیاد نشناختیم ولی تو مسخم کردی.
خیلی دلم میخواد بهت هدیه تولد بدم ولی می دونم که ازم قبول نمی کنی.
پس مجبورم فقط از همینجا بهت بگم تولدت مبارک .
 
از آن زمان که آرزو . چو نقشی از سراب شد
تمام جستجوی دل . سوال بی جواب شد
نرفته کام تشنه ای . به جستجوی چشمه ها
خطوط نقش زندگی . چو نقشه ای بر آّب شد
چه سینه سوز آه ها . که خفته بر لبان ما
هزار گفتنی به لب . اسیر پیچ و تاب شد
نه شور عارفانه ای . نه شوق شاعرانه ای
قرار عاشقانه هم . شتاب در شتاب شد
نه فرصت شکایتی . نه قصه و روایتی
تمام جلوه های جان . چو آرزو به خواب شد
نگاه منتظر به در . نشست و عمر شد به سر
نیامده به خود دگر . که دوره شباب شد
 

آســمــون مــن و تــو یــه مدتـــه ســیــا شــده

آســمــون مــن و تــو یــه مدتـــه ســیــا شــده

گــفـتـن  دوسـت  دارم  کـم  شـده  کـیمیا  شده

اون غروری که گذاشته بودیمش یه جای دنج

اومـده بــاز تـوی قـلـب مـن و تـو خــدا  شــده

رنگ  و رو  رفـته  شده  خدافظی  حتی  سلام

تا  عزیزم  ، پر کشیده اون به جاش شما شده

اون  حسادتا  که  اول  طعم  عاشقی رو داشت

حـالا  انـگــار  ارزشـش  قـد  یـه  ادعـا  شـــده

اون  دسا  که  داده بودیم توی رویامون به هم

تـقـصـیــر  کـیـه  نـمیــدونـم  ،  ولی  رها  شده

مــا  قــرار  نـبـود  مـث  بـقـیـه  زنــدگی  کـنیـم

چــرا  حــرفــامــون  مـث  تــمـوم  آدمــا  شــده

گنبد  عشق  من  و  تو  ضریحاش  طلایی  بود

طــلاهــا  ریــخـتــه  و  جـنـس  گـنبدا  بلا  شده

نـکنه  خـدا  نکرده  دل  تـو  چــه  جـور  بــگـم

کـسـی  رو  یـه  جـایـی  دیـده  یعنی  مبتلا  شده

ما رو چشممون  زدن ، ما که  با  هم  بد نبودیم

مـا  چه  تـقـصیری  داریم  که  قحطی  وفا  شده

کـسی  کـه  مـراقب  عاشقیمون  بود  همه  وقت

حـالا  بــه  شـکـسـتـن  عـهـدا  بـی  اعـتـنا  شده

مـن  یـه  مـدتـه  تـحـمـل  مـی کنم  غصه ها  رو

به  خودم  می گم  شاید  راس  راسی  اشتبا شده

اما  نه ،  دیــدم  کـه  عـشـق  روزای  اولـمـــون

رنــگ   عـادت  بــد  روزا  و  هـفــتــه هـا  شـده

دل  مـن  دسـاشـو  بـرده  آسـمون  اون  ور  ماه

چــشـمـامـم   خـونـه   امـن   ابـرای   دعـا   شده

اما  کاش  اون  کسی که دیروز می گفت مال منه

خیلی  راحت   بگه   که   دیگه   ازم   جدا   شده

جدیدترین سایت دوست یابی ایرونی

سلام.این جدیدترین سایت دوست یابی ایرونی هستش که کاملا مجانیه و به راحتی واسه کسی که میخوای میتونی کامنت  یا ایمیل بفرستین.پیشنهاد میکنم حتما عضوبشین.فقط کافیه روی لینک زیرکلیک کنین.